درباره ما
این وبگاه ، دیگر به روز نمیشود ! انشاءالله در سنگری دیگر فعالیت خواهیم کرد .
خانه
دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
بازدید کنندگان : 490453
تعداد نوشته ها : 171
دیدگاه ها : 1897
PageRank
Rss
لوگوی حمایتی
Zion
تکاوران جنگ سایبر
استفاده از مطالب این پایگاه تنها در صورت ذکر یک صلوات ، به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) بلامانع می‌ باشد

نور بود و نور كه مي‌تابيد. خانه‌ي مرد يهودي غرق نور شده‌بود. اول وحشت كرد: "نكند گرويي مرد مسلمان آتش گرفته است؟" كمي نزديك‌تر شد. نه! چشمه چشمه نور سپيد بود كه از آن چادر مشكي مي‌جوشيد. طاقت نياورد. رفت سراغ قوم و خويش‌هاي يهودي‌اش. گرداگرد پارچه سياه كه ديگر سياه نبود حلقه زده بودند.

ـ اين پارچه مال كيست؟

ـ مال داماد پيغمبر است. پول نداشت گندم از من بخرد، چادر زنش را گرو گذاشت پيشم در ازاي مشتي گندم.

ـ راست مي‌گويي؟ اين واقعا چادر فاطمه است؟ دختر پيامبر اسلام؟

ـ راست مي‌گويد. من هم ديده بودم زنان مسلمان از اين پارچه‌هاي سياه به سر مي‌اندازند...

فردايش مسلمان شده بودند. همه‌شان.

برگرفته از بحارالانوار/ ج۴۳/ص۳۰

 احسان تيموري 

دسته ها : مذهبي`
يکشنبه 1390/6/13 19:20
بعضي در ذيل آيه ششم تا هشتم سوره فجر ماجراي بهشت شدّاد و هلاكت او را قبل از ديدار آن بهشت نقل كرده‎اند. در اين آيات چنين مي‎خوانيم: «اَ لَمْ تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ؛ آيا نديدي پروردگارت با قوم عاد چه كرد؟ با آن شهر اِرَم و باعظمت عاد چه نمود؟ همان شهري كه مانندش در شهرها آفريده نشده.» روايت شده: عاد كه حضرت هود ـ عليه السلام ـ مأمور هدايت قوم عاد شد، دو پسر به نام «شدّاد» و «شديد» داشت. عاد از دنيا رفت، شدّاد و شديد با قلدري جمعي را به دور خود جمع كردند و به فتح شهرها پرداختند. آن دو با زور و ظلم و غارت بر همه‌جا تسلط يافتند. در اين ميان، ‌شديد از دنيا رفت و شدّاد تنها شاه بي‎رقيب كشور پهناور شد. غرور او را فرا گرفت (هود ـ عليه السلام ـ او را به خداپرستي دعوت كرد و به او فرمود: «اگر به سوي خدا آيي، خدا
دسته ها : مذهبي`
جمعه 1390/6/11 2:4
من مشغول خودم بودم در حالي كه داشتم تمام اسلام را به بيست سنت مي فروختم .. مبلغ اسلامي بود. در يكي از مراكز اسلامي لندن. عمرش را گذاشته بود روي اين كار . تعريف مي كرد كه يك روز سوار تاكسي مي شود و كرايه را مي پردازد . راننده بقيه پول را كه برمي گرداند 20 سنت اضافه تر مي دهد . مي گفت :چند دقيقه اي با خودم كلنجار رفتم كه بيست سنت اضافه را برگردانم يا نه .آخر سر بر خودم پيروز شدم و بيست سنت را پس دادم و گفتم آقا اين را زياد دادي ... گذشت و به مقصد رسيديم . موقع پياده شدن راننده سرش را بيرون آوردو گفت آقا از شما ممنونم . پرسيدم بابت چي ؟ گفت مي خواستم فردا بيايم مركز شما و مسلمان شوم اما هنوز كمي مردد بودم . وقتي ديدم سوار ماشينم شديد خواستم شما را امتحان كنم . با خودم شرط كردم اگر بيست سنت را پس داديد بيايم . فردا خدمت مي رسيم تعريف مي كرد : تمام وجودم دگرگون شد حالي شبيه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالي كه داشتم تمام اسلام را ب
دسته ها : مذهبي`
دوشنبه 1390/6/7 2:53

پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ با اشاره به على ـ عليه السّلام ـ فرمود:

«اِذا أَتاكُمُ الْفِتَنُ كَاللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، فَعَلَيْكُمْ بِهذَا الرَّجُلِ، اِذا سَلَكَ فَجَّا، فَاسْلُكُوهُ.»

هر گاه فتنه ها چونان شب تاريك، بر شما روى آورد، بر شما باد به ملازمت اين مرد. حتى اگر از راه كوهستانى هم رفت، به دنبال او رهسپار شويد.(1)

1.به اين مضمون:عيون اخبار الرضا، ج 1،ص 69؛ بحارالانوار، ج 40، ص 27.

دسته ها : مذهبي`
دوشنبه 1390/5/31 19:16
فرهنگ سازي معكوس رسانه ملي   درعصرارتباطات ،رسانه ها نقش بسيارمهم وتعيين كننده اي درتغييرنگرش ،باورها وفرهنگ جوامع دارند و اين نقش به حدي پررنگ است كه هيچ نظريه اي رانمي توان يافت كه منكر اين موضوع باشد و بالتبع بنا بر گستردگي پوشش وتعداد مخاطبين اين رسانه ها، تأثيرگذاري آنان نيزمتفاوت است. نظريه اي كه هربرت شيلرجامعه شناس امريكايي ازآن به عنوان وادادگي مخاطبان در برابر رسانه هايادمي كند و جهان سلطه به خوبي ازظرفيت هاي آن استفاده مي كند. مبحث هجمه رسانه اي براي القاي تفكرات و تغييرسبك زندگي ياهمان life style توسط رسانه هاي معاندو...، فرصتي جداگانه مي طلبد اماوقتي كه رسانه خودي درجهت منافع واهداف آنان كارمي كند علامت سوال بزرگي درذهن انسان نقش مي بندد.رسانه ملي كه به فرموده امام امت بايد دانشگاه باشد و درميدان فرهنگ ميدان دار اصلي باشد، وقتي مي خواهد با اين همه هزينه و يال و كوپال براي تغذيه مخاطب خود آن هم درماه مبارك رمضان سريال بسا
دسته ها : اطلاع رساني
سه شنبه 1390/5/25 17:56


نگاه اوّل ، خطاست نگاه دوم ،عمدى است و نگاه سوم، ويران مى كند. پيامبر اكرم (ص)

دسته ها : حدیث
يکشنبه 1390/5/23 19:16
اعياد شعبانيه امسال و برنامه هاي مناسبتي بي تناسبي كه رسانه ملي زحمت كشيد و پخش كرد و نزديكي ماه مبارك رمضان موجب شد تا خيل عظيم بيكاران تصميم بگيرند از اين خان نعمت بهره مند شده و جا را كمي براي شهرداري تهران تنگ كنند و آنها نيز به جرگه برنامه سازان مناسبتي بپيوندند. ما نيز كه در حوزه ديگري از بيكاري مشغول به فعاليت هستيم، تصميم گرفتيم همكاران خود را كمك كرده و راهنماي گام به گام ساخت يك برنامه مناسبتي را به ايشان ارايه كنيم: دقت كنيد همين ابتدا بايد دقت كنيد كه اگرچه برنامه مناسبتي با توجه به يك مناسبت مذهبي ساخته مي شود اما الزاما از نظر محتوا ربطي به آن مناسبت ندارد. پس الكي انرژي و وقت‌تان را هدر ندهيد و دنبال راهكارهايي براي مربوط كردن قضيه نگرديد؛ چند بنر و زيرنويس تلويزيوني چنان برنامه را ربط مي دهد كه مي توانيد كنسرت پر از قر و غمزه را در شب نيمه شعبان به رسانه ملي قالب كنيد! هدف‌تان را مشخص كنيد اگرچه برخي ها فكر مي كن
دسته ها : اطلاع رساني
يکشنبه 1390/5/16 23:52

وقتي براي اولين بار به مشهد سفر كرده بود، در بازگشت از حرم امام رضا(ع) از او پرسيده بودند از امام چه خواستي؟ گفته بود از او خواستم قلب پدرم را نسبت به من مهربان كند. پرسيده بودند ديگر چه خواستي؟ گفته بود هيچي، چون سر امام رضا خيلي شلوغ بود، خيلي ها بودند كه از او چيزهايي ميخواستند!

 

مطالب مرتبط :

شهيد ادواردو آنيلي (رحمه الله عليه) 

 

چهارشنبه 1390/5/12 17:14
دقيقا يكصد و نوزدهمين روز سال را پشت سر مي گذاشتيم كه چهارمين جنايت عليه روحانيون ناهي از منكر به وقوع پيوست و اين گونه بود كه شامگاه نيمه شعبان كه همگان در جشن و سرور ميلاد منجي موعود، اوقات خوشي را سپري مي كردند، يك طلبه متعهد و با وجدان ديگر مورد حمله شديد 6 تن از اراذل و اوباش قرار گرفت و راهي بيمارستان شد . ماجرا از اين قرار است كه راكبان يك خودروي پرايد، قصد آزار و اذيت چند خانم جوان با ظاهر و پوشش مناسب در چهارراه سيدالشهدا(عليه السلام) واقع در بلوار تهرانپارس را داشته اند كه با اعتراض چند نفر از جوانان محل كه از هيئت عازم منزل بودند، درگيري ميان آنان آغاز مي شود و در اين فعل و انفعالات، يك طلبه جوان كه به رفتار ناشايست راكبان خودروي پرايد و موتورسيكلتي كه همراه آنها بود، اعتراض كرده بود، از سوي يكي از راكبان پرايد و از ناحيه شاهرگ گردن، مورد اصابت چاقو قرار گرفت.گويا علي خليلي - اين طلبه ناهي از منكر- كه در مدرسه علميه ازگل
دسته ها : اطلاع رساني
دوشنبه 1390/4/27 22:3

دارند پرندگان مهاجر رو به سمت ابرهاي باران زا دعاي سفر ميخوانند
دارند خستگان ، براي خستگي مادرانه ترين دلسوزي يقين
دعاي آغاز ميخوانند
يعني اينكه ميخواهند با تو ، از تو آغاز كنند . . .

دسته ها : همينجوري
يکشنبه 1390/4/26 3:13

دل، همين جا، همين گوشه ي معروف، زير پاي پدر نازنين و كنار حرم و ضريح «تو» جا مانده. همان گوشه اي كه - حتي اگر ليلاترين باشي - مجنونت مي كند... بي اختيارت مي كند... همان جاست كه مست عصاره ي وجود نبي (ص) و علي (ص) و مادر و حسن (ع) و حتي حسين (ع) مي شوي. تو، علي اكبر (ع)- علي اكبر ليلا- نه! علي اكبر اهل حرم... سلاله ي تمام خوبي هايي... خلاصه ي پنج تن آل عبايي . . .

دسته ها : همينجوري
چهارشنبه 1390/4/22 20:19
يك شهادت طلبي غلط در بين نسل ما شكل گرفته است كه معنايش فرار از مسئوليت و به تعبير دقيق كلمه، لت و پار شدن است! حوصله‌ي تحمل هزينه‌ها و سختي‌هاي مبارزه را نداريم، آمادگي و حوصله ايجاد تغيير در خويش را نداريم، بعد مي خواهيم با نوستالوژي بعضي زمان ها و مكان هاي خاص و تقليل جهاد به چند عرصه مشخص، و آرزوي كم شدن زمان و ميزان هزينه ها به شهادت پناه ببريم. حال كه منطق شهادت اين نيست، در منطق ديني شهادت شما بايد زندگي جهادي داشته باشي تا به مرگ جهادي برسي و اگر زندگي جهادي داشته باشي حتي صورت مرگت جهادي نباشد سيرت آن جهادي مي شود.عن الحسن بن علي بن أبي طالب (ع)، قال سمعته يقول ما يضر الرجل من شيعتنا أي ميتة يموت أكل السبع أو احتراق بالنار أو إغراق بالماء أو صلب أو قتل هو و الله صديق شهيدامام حسن مجتبي: هيچ نوع مرگي به شيعيان ما ضرري نمي رساند، خورده شدن به وسيله ي درندگان، سوزانده شدن در آتش، غرق كردن در آب، به صليب كشيده شدن يا
دسته ها : تحليل هفته`
سه شنبه 1390/4/21 20:6
گسترش فرهنگ حجاب ببيش از آنكه احتياج به گشت ارشاد داشته باشد، نياز به ارائه تصوير مثبت از زنان با حجاب دارد. پاي برنامه هاي تلويزيون كه مينشيني هزار جور برنامه ريز و درشت يادت مي اندازند كه امروز روز حجاب است،روز عفاف. اما غروب نشده همين جعبه جادو پر مي شود از از زناني كه فقط براي رفتن به ملاقات زندانيان چادر سر مي كنند.در سيماي ملي ما نه تنها حجاب جايي ندارد و هيچ تصوير مثبتي از زنان با حجاب ارائه نمي شود بلكه عكس اين قضيه صادق است.زن چادري در اغلب فيلم ها و سريال ها يا فقير است يا بي سواد. در مواقعي هم كه از دستشان در مي رود و يك دانشجوي چادري را نشان مي دهند، از چادر چيزي جز يك شنل نميبيني.اين برخورد يك بام و دوهواي رسانه ما با حجاب است. حجابي كه قرار است مصونيت باشد.به نظر مي رسد گسترش فرهنگ حجاب ببيش از آنكه احتياج به گشت ارشاد داشته باشد، نياز به ارائه تصوير مثبت از زنان با حجاب دارد. زناني فرهيخته كه امثالشان در جامعه امروز كم
دسته ها : اطلاع رساني
سه شنبه 1390/4/21 19:5
ديدار رهبر معظم انقلاب با خانواده معظم شهدا از دوراني كه ايشان، اوايل جنگ نمايندة امام در وزارت دفاع بود، يعني معاون شهيد «چمران» بود، شروع شد. امام جمعه تهران كه شدند اين كار را شروع كردند و هم‌چنان هم ادامه دارد. افتخارمان اين است كه در استان تهران، خانوادة دو شهيد به بالا نداريم كه آقا خانه‌شان نرفته باشد. تقريباً محله و خيابان اصلي در شهر تهران نداريم كه ايشان نيامده باشند و بلد نباشند. تك‌تك اين محله‌هاي خود شما را من حداقل مي‌دانم ما خانواده شهيد سه شهيد و دو شهيد نداريم كه ايشان نيامده باشند.حدود شش، هفت سال بعضي روزهاي شيفت كاري‌ام، مسئول تنظيم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. به‌همين‌خاطر مي‌دانم شرايط و وضعيت چگونه بود. ديدارهاي خانواده شهدا، باصفاترين، باحال‌ترين لذتي كه آدم مي‌خواهد ببرد را دارد. بعضي‌هايش خيلي سوزناك است. يك خانواده شهيد مي‌روي فقط
دسته ها : اطلاع رساني
چهارشنبه 1390/4/15 19:58

حسين (ع) به انسانها آموخت كه براى رضاى معبود ، بايد به آب وآتش زد 
هرچند ، خود ، بى آب به آتش زد
 و عباس ، به آب و آتش نزد
 بى آب هم به آتش نزد
عباس ، آتش به جان آب زد!

دسته ها : همينجوري
سه شنبه 1390/4/14 19:17

به نام خدا

از روز پنجشنبه 2 تيرماه 1390 به دنبال برخي تغييرات در سرورهاي سايت ؛ وبلاگ با پاره‌اي مشكلات و اختلالات در سيستم سخت افزاري مواجه شده است كه با تلاش شبانه روزي، مجدداً سايت را به حالت اول برگردانده و در حال حاضر مسئولان سايت همچنان مشغول رفع مشكلات به وجود آمده هستند.

انشاءالله چند پست اخير حذف شده از وبلاگ هم به حالت اوليه برخواهد گشت  .

انشاءالله .

دسته ها : اطلاع رساني
جمعه 1390/4/10 19:45
 بسم رب الشهدا و الصديقين در اين مطلب به تعداد كمي از اتهامات وارده به جريان انحرافي اشاره ميكنيم . اتهام زد و بندهاي فراقانوني در شركت سمگا كه آقايان مشايي و بقايي خود از سهامداران اصلي اين شركت مي‌باشند، دريافت رانت‌هاي فراوان از طريق اين شركت و دريافت هكتارها زمين به صورت رايگان از دولت بخشي از اتهامات وارده به اين شركت است. ـ اتهام واگذاري بدون مناقصه تسهيلات 450 ميليارد توماني براي ساخت هتل در جزيره كيش به شركتي به نام فيات با مديريت شخصي به نام فيوضي در حالي كه عمر ثبت شركت مذكور به چند روز بيشتر نمي‌رسيد و جالب تر آنكه مبلغ 5 ميليارد تومان با اصرار آقاي بقايي به حساب مديريت شركت در بدو بستن قرارداد و بدون آنكه هنوز هيچ كاري توسط شركت انجام گرفته باشد واريز مي‌شود؛ شركتي كه سرمايه آورده‌اش از يك ميليون تومان تجاوز نمي‌كرده و بنابر اظهار يكي از مسئولان نظارتي، حداقل يك سوم مبلغ 450 ميليارد تومان ب
دسته ها : اطلاع رساني
شنبه 1390/3/7 15:59

آخرين روزهاي تابستان 72 بود، مدتي بود كه در منطقه عملياتي خيبر در جستجوي شهدا بوديم، سكوت سراسر جزيره را فرا گرفته بود سكوتي كه روح را دگرگون مي كرد.
 ناگهان صداي اذاني در فضا پيچيد، آن هم اذاني دسته جمعي، با خودم گفتم: «هنوز كه وقت نماز نيست و حتماً در اين اذان به ظاهر ناگاه حكمتي نهفته است» . از اين رو به طرف صدا كه هر لحظه زيباتر و شيرين تر ميشد رفتيم. 
ناگهان در كنار نيزارها قايقي ديديم كه لبه ي آن از گل و لاي كنار آب بيرون آمده بود. به سرعت داخل نيزارها شديم و قايق را بيرون كشيديم و سرانجام موذنان ناآشنا را ديديم. درون قايق شكسته كه بر موج هاي آب شناور بود پيكر 13 شهيد گمنام ما را به غبطه واداشت.


برگرفته از كتاب"كرامات شهدا و امدادهاي غيبي آنان ؛ به نقل ازجانباز شهيد عليرضا غلامي"

دوشنبه 1390/3/2 20:25
ساعت كاريم تموم شده بود و با عجله به هواي امتحان زبان از اتاق زدم بيرون و درش رو قفل كردم. توي راهرو كه مي اومدم يه پيرمرد با لباسهاي محلي جلوم رو گرفت و پرسيد: "دخترم، مي دوني اتاق مددكاري كجاست؟"دلم مي خواست بهش نگم و بذارم برم. آخه عجله داشتم. اگه بهش مي گفتم اتاق كجاست مجبور بودم باهاش برگردم تو اتاق و ببينم چي مي خواد. آخه اونروز تو بيمارستان نوبت شيفت مددكاري من بود و تازه زمانش هم تموم شده بود. اما وقتي قيافه خستش رو ديدم ناخودآگاه ازش پرسيدم چيكار دارين با مددكاري، من مسئولشم و راه افتاديم سمت اتاق تا بتونم مشكل نداشتن جاي مرد رو حل كنم.موقعي كه با عجله خداحافظي كردم و مي خواستم بيام مرد جلوم رو گرفت و گفت :"مي شه يه چيزي بگم؟"منم به هواي اينكه حتماً بازم يه خواسته ديگه داره به ساعتم نگاه كردم و گفتم: " به خدا ديرم شده، امتحان دارم."مرد گفت: " كوتاهه" و بدون اينكه منتظر اجازه من بمونه دستاشو برد بالا و شروع كرد برام دعا كردن. معمو
دسته ها : همينجوري
دوشنبه 1390/2/19 19:52

ما «اسير» عنايت تو هستيم و «مسكين» و محتاج شفاعتت. اينك «يتيم» هجران توييم و سيه پوش نيلوفر ساقه شكسته ي شهود؛

« و يطعمون الطعام علي حبّه مسكينا ً و يتيما ً و اسيرا».

 ما را نيز به طعام معرفت و محبت ، ميهمان كن و از زلال زمزم خير كثير، بنوشان اي عطيه ي عرش !

دسته ها : همينجوري
شنبه 1390/2/17 13:43
خيلي التماس كرد كه همراه خودمون ببريمش.وقتي فرمانده مخالفت مي كرد بغضش بيشتر مي شد.وقتي ديد كه ديگه حريف حاجي نمي شه اشك در چشمانش حلقه زد و باصدايي بغض آلود گفت:( اگه شكاييتون را به مادرم نكردم.) سرش را انداخت پايين و رفت.محمد كه كنار فرمانده بود لبخندي زد و گفت اونوقت مي گن چرا بچه ها را راه نمي دين . با تمام شدن حرف محمد ناخودگاه ابروهايم در هم گره خورد. فرمانده كه حواسش به من بود پرسيد:( شما چرا ناراحت شدي؟) گفتم : (حاجي دلم براي شما سوخت كه قراره شكايتتون را بكند.) فرمانده با تعجب پرسيد: (چه طور؟!) گفتم: (آخه مادرش بي بي دو عالمه و شفاعت كننده ي همه ...) حرفم تمام نشد كه فرمانده به دنبالش دويد....شب عمليات وقتي از ميون اون همه سربند و ميون اون همه جمعيت، سربند يا فاطمه الزهرا فقط قسمت او شد و با صداي بلند فرياد زد:(مي روم تا انتقام سيلي مادر بگيرم) ديگه جاي هيچ حرفي نبود.....نمي دونم! به اين موضوع فكر كرديد كه دو سال متوالي رو داريم
جمعه 1390/2/16 23:59
X