درباره ما
این وبگاه ، دیگر به روز نمیشود ! انشاءالله در سنگری دیگر فعالیت خواهیم کرد .
خانه
دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
بازدید کنندگان : 478433
تعداد نوشته ها : 171
دیدگاه ها : 1897
PageRank
Rss
لوگوی حمایتی
Zion
تکاوران جنگ سایبر
استفاده از مطالب این پایگاه تنها در صورت ذکر یک صلوات ، به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) بلامانع می‌ باشد

مي‌گويند پسري در خانه خيلي شلوغ‌كاري كرده بود.
همه‌ي اوضاع را به هم ريخته بود.وقتي پدر وارد شد،
مادر شكايت او را به پدرش كرد.
پدر كه خستگي و ناراحتي بيرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر ديد امروز اوضاع خيلي بي‌ريخت است، همه‌ي درها هم بسته است،
وقتي پدر شلاق را بالا برد، پسر ديد كجا فرار كند؟ راه فراري ندارد!
خودش را به سينه‌ي پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.
شما هم هر وقت ديديد اوضاع بي‌ريخت است به سوي خدا فرار كنيد:
«وَ فِرُّوا إلي الله مِن الله»

هر كجا متوحش شديد راه فرار به سوي خداست.

 

 حاج محمد اسماعيل دولابي

دسته ها : همينجوري
دوشنبه 1390/12/15 11:31


دكتر اردشير قوام زاده رئيس پژوهشكده خون سرطان و سلول‌هاي بنيادي خون ساز دانشگاه علوم پزشكي تهران برنده جايزه «برترين محقق جهان در زمينه سرطان و بيماري هاي خوني» شد.آمريكايي ها گفتند ايران تحريم است: نه ويزا دادند و نه اجازه دادند جايزه به او داده شود.
 اصغر فرهادي را اما ويزايش دادند جايزه اش دادند بوسيدندش تبريكش هم گفتند .

 

 

دسته ها : اطلاع رساني
شنبه 1390/12/13 17:56
خيبر و بدر نام دو غزوه از غزوات رسول اكرم (ص) مي‌باشد كه با پيروزي شگرف و حيرت انگيز مسلمانان و به خاك ماليده شدن بيني مستكبران همراه بوده است.در حالي كه تعداد مسلمانان حاضر در جنگ بدر تنها ۳۱۳ نفر بود و تنها ۲۰ قبضه شمشير در اختيار مسلمان بود، آنها توانستند لشگر ۱۰۰۰ نفره كفار را شكست دهند و پيروزي بزرگي را براي جامعه اسلامي رقم بزنند. در جنگ خيبر نيز مسلمانان با فتح قلعه هاي هفتگانه يهوديان شبه جزيره توانستند آنها را كه دائما در حال توطئه عليه اسلام بودند به طور از شبه جزيره خارج كنند.حضرت آيت الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح ديروز در ديدار هزاران نفر از علما، فضلا، طلاب و قشرهاي مختلف مردم قم تأكيد كردند: بر خلاف تصور و تحليل هاي جبهه استكبار، نظام جمهوري اسلامي امروز نه تنها در شرايط شعب ابي طالب نيست بلكه در شرايط بدر و خيبر قرار دارد و به لطف و فضل الهي حضور مردم در انتخابات آينده مجلس به عنوان يكي از مظاهر دخالت
دسته ها : اطلاع رساني
سه شنبه 1390/10/20 13:27
جبرئيل براى آدم روضه مى خواند صاحب كتـاب درالثـمـين در ذيل آيه شريفـه فـتـلقـى آدم ... نقـل مـى كند كه چـون خـداى متعال اراده فرمود توبه آدم را بپذيرد پرده از جلو چشم آدم برداشته شد و در ساق عرش اسامى خمسه آل عبا را مشاهده كرد و آنها را بر زبان راند و از جبرئيل پرسيد: اينان كيستند؟ جبرئيل آنها را مـعـرفـى كرد و سپس گفت خدا را به اين اسامى بخوان تا توبه ات را بپـذيرد، آدم پـرسيد چگونه بخوانم ، جبرئيل گفت : بگو يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على ، يا فاطر بحق فاطمة ، يا محسن بحق الحسن و ... . وقـتـى جبرئيل نام حسين را برد قلب آدم على نبينا و آله و عليه السلام شكست و اشكش جارى شد، گفت : برادرم جبرئيل چرا هنگامى كه نام پنجمى را بر زبان جارى نمودم قلبم شكست و اشكم جارى شد؟ جبرئيل گـفـت : براى اين فـرزندت مصيبتى روى مى دهد كه مصائب در پيش ‍ آن كوچك و حقيرند. آدم گفت : اى برادر آن مصيبت چگونه است ؟ جبرئيل گـفـت : «او را با لب تشنه
دسته ها : مذهبي`
جمعه 1390/9/11 18:45

تشنه اند ،
تشنه اند ،
تشنه اند ،
چشمان جهان ،
چشمان تاريخ ،
چشمان علقمه ،
كه تنها يك بار ديگر بنوشند : 
تراژدي بي مانندت را .



                                                                                                                    التماس دعا .

دسته ها : همينجوري
دوشنبه 1390/9/7 17:21
هرثمه بن سليم نقل كرده است: من در جنگ صفين در ركاب اميرالمؤمنين(ع) بودم. هنگامي كه به سرزمين كربلا رسيديم در آنجا فرود آمديم، آن حضرت نماز را با ما اقامه كردند و سپس مشتي از خاك كربلا را برداشته و بو كرده و فرمود: من از تو در شگفتم اي خاك! همانا در قيامت، از تو مرداني برانگيخته مي شوند كه بدون پرسش وارد بهشت مي شوند.هرثمه مي گويد: اين ماجرا گذشت تا روزي كه اباعبدالله(ع) در كربلا فرود آمد. من در سپاه عبيداله بودم. وقتي به كربلا رسيدم با ديدن منظره ي كربلا،سخنان علي عليه السلام در باغ خاطرم زنده شد. به سرعت بر شتر خود سوار شدم و خود را به امام حسين(ع) رساندم. وقتي بر ايشان وارد شدم،ماجراي خود و اميرالمؤمنين(ع) را با آن حضرت در ميان گذاشتم. امام حسين(ع) از من پرسيدند: تو اكنون با من هستي يا بر عليه من؟ گفتم: اي پسر پيامبر، نه با تو هستم نه بر عليه تو! من دختري در خانه ي خود دارم و از عبيداله نسبت به او بيمناك هستم!امام(ع) فرمود: بلند شو و پي
دسته ها : اطلاع رساني
چهارشنبه 1390/9/2 20:27

 حاج حسن خدا قوت؛ دست مريزاد... برد حقيقي اين دفعه بود كه از جو خارج شد! تا پيش خدا رفت... اما چرا الآن؟ اون هم تنها... قربون معرفت و خنده هات... آقامون يه دنيا باهات كار داشت؛ از او بالاها گرا بده بزنيم وسط هدف. سلام ما را به سيدالشهدا برسان. بگو پشت سر آقا وايساديم گردن همه يزيديان رو به فضل الهي مزنيم.

دسته ها : همينجوري
سه شنبه 1390/8/24 13:5


كمونيست بود.
آمده بود پاي صحبت يك آخوند ، توي آخن آلمان. ميگفت : « اومديم آخوند ببينيم بخنديم، بالاخره خودش كلي تفريحه.» ساعت يازده شب گريه مي‌كرد كه بحث ادامه داشته باشد.
تا ساعت دو با بهشتي حرف مي‌زد. بعد شد پاي ثابت سخراني هاش

دسته ها : همينجوري
چهارشنبه 1390/8/18 20:58

هر وقت مي خواهيم با سيد برويم توي شهر قدمي بزنيم
يكي دو نفر جلوتر مي روند، تا اگر بوي كباب شنيدند، خبرش كنند؛ حساسيت دارد به بوي كباب، حالش خيلي بد مي شود. يك بار خيلي اصرار كرديم كه چرا؟
گفت: اگر در ميدان مين بودي و به خاطر اشتباهي، چاشني مين فسفري عمل مي كرد و دوستت براي اينكه معبر و عمليات لو نرود آن را مي گرفت زير شكمش و ذره ذره آب مي شد و حتي داد نمي زد و از اين ماجرا، فقط بوي گوشت كباب شده توي فضا مي ماند، تو به اين بو حساس نمي شدي؟

دسته ها : همينجوري
چهارشنبه 1390/8/11 19:36
“معمر محمد عبدالسلام قذافي” در ژوئن ۱۹۴۲ در روستايي به نام جهنم در حوالي سرت در ليبي به دنيا آمد. خانواده او به يك قبيله كوچك از بربرهاي عرب شده به‌نام قذاذفه تعلق داشت كه از طريق چوپاني در بيابان هون امرار زندگي مي كردند. وي تحصيلات ابتدايي را در مدرسه اي اسلامي در ليبي پشت سر گذاشت.در دوران جواني شكست عرب‌ها از اسرائيل در سال ۱۹۴۸ ميلادي و به قدرت رسيدن “جمال عبدالناصر” در مصر به سال ۱۹۵۲ ميلادي عميقا وي را تحت تأثير قرار داد. قدافي در سال ۱۹۶۱ ميلادي وارد دانشكده افسري بنغازي و در سال ۱۹۶۶ به عنوان مستشار نظامي فارغ‌التحصيل شد. وي در همين زمان به نهضت افسران آزاد پيوست.در اول سپتامبر ۱۹۶۹ ميلادي گروه اندكي از افسران دانشكده افسري موسوم به افسران آزاد متشكل از افسراني كه به رهبري “جمال عبدالناصر” و “محمد نجيب” در سال ۱۹۵۲ به حكومت پادشاهي مصر پايان داده بوند به رهبري “
دسته ها : اطلاع رساني
جمعه 1390/7/29 19:34
حضرت امام صادق(ع) فرموده: هركس بوسيله خواندن زيارت عاشورا، جدم حسين(ع) را زيارت كند " چه از راه دور يا نزديك" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادي و معنوي داشته باشد به او مي دهد. چند نكته در رابطه با اين حديث قابل ذكر مي باشد:اول اينكه گوينده مطلب يك امام معصوم است، بنابراين خيلي قابل اهميت مي باشد. دوم اينكه امام معصوم قسم مي خورد كه اين تأكيدي براينكه حتماٌ حاجت اين شخص را خداوند خواهد داد.سوم اينكه مي توان در صورتي كه امكان نداشته باشد از نزديك امام حسين(ع) را بوسيله خواندن زيارت عاشورا زيارت كند، از راه دور اين كار را انجام دهد.چهارم اينكه حاجات مادي و معنوي بوسيله اين زيارت توسط خداوند برآورده مي گردد. براي رسيدن به مقام قرب الهي نيز وسائل گوناگون وجود دارد ولي وسيله مطمئن، راحت، سريع و ... براي رسيدن به خداوند عشق به امام حسين(ع) مي باشد.با عشق و ارادت به سالار شهيدان كربلا مي توان سريعتر و مطمئن به هدف رسيد. براي رسيدن به محبت و عشق و ع
دسته ها : مذهبي`
شنبه 1390/7/23 21:4
من يك پنجره ام. اما جنسم از فولاد است. با تمام پنجره ها تفاوت دارم. خانه ها با نوري كه از پنجره مي تابد، روشن مي شوند. اما من پنجره ي خانه اي هستم كه خود منبع نور است و من شعاع هاي آن را به سراسر عالم مي تابانم. هركس در خانه دلش مي گيرد، كنار پنجره مي رود و به آسمان نگاه مي كند و يا مناظر را مي بيند. ولي من تنها پنجره اي هستم كه هركس دلش گرفت، كنار من مي آيد و درون خانه را نظر مي كند. من تنها پنجره اي هستم كه هيچ گاه گشوده نمي شوم اما گره هاي بسته ي بسياري را مي گشايم. من مردان و زنان و كودكان بسياري را در آغوش گرفته ام و بوسه گاه لب هاي پرغصه شان بوده ام. من سنگ صبور دل هاي دردمند زيادي بوده ام. همه براي تماشاي باران به كنار پنجره مي روند و من تنها پنجره اي هستم كه باران اشك را بر ديدگان عاشقان و نيازمندان آستان قدس رضا ديده ام. پنجره ها قاب خاطرات هستند و من پنجره اي هستم كه آلبومي از خاطرات تلخ و شيرينم. من دست هاي نيازمند و رنجور زياد
دسته ها : همينجوري
يکشنبه 1390/7/17 17:14
سؤالي كه دراين نوشتار مورد بررسي قرار خواهد گرفت، اين است كه چگونه ايرانيان به سوي تشيع گرايش يافتند؟ سابقه دين اسلام در سرزمين ايران به عصر حيات «پيامبر اكرم(ص)» و نامه آن حضرت به «خسرو پرويز» شاه ايران برمي‏گردد؛ و ورود رسمي اين دين به اين سرزمين، به سال 16 هجري و در زمان حكومت «عمر بن خطاب» خليفه دوم. اما سؤال اساسي اين است كه به رغم ورود اسلام به ايران در دوره خلفا و همچنين به رغم آنكه ايرانيان قرون اوليه، اكثراً جزو اهل سنت بودند، چگونه شد كه هم اينك شاهد اكثريت ايرانيان شيعي هستيم؟ در اين نوشته، بحث كلامي مطرح نيست. بلكه از ديدگاه "جامعه‏شناسي تاريخي" بررسي مي‏كنيم كه چه تحولاتي باعث شد كه اكثر ايرانيان، شيعه شوند. در خصوص سؤال فوق دو دسته پاسخ ارائه شده است: 1. پاسخ هاي نادرست و افسانه‏اي. 2. پاسخ صحيح و منطقي. در اينجا ضمن طرح چند پاسخ افسانه‏اي و نقد آنها، در انتها پاسخ صحيح
دسته ها : مذهبي`
شنبه 1390/7/9 11:48

راه مي‌رود
سرفه مي‌كند

پلك مي‌زند
سرفه مي‌كند

تكيه مي‌دهد
سرفه مي‌كند

سرفه مي‌كند
سرفه مي‌كند
ايستاده مرده است

لحظه‌اي
هزار بار
تكه‌تكه او
شهيد مي‌شود
 ...............

 براي سلامتي جانبازان شيميايي دعا فراموش نشود 

دسته ها : همينجوري
يکشنبه 1390/7/3 19:31
عشق رفتن به جبهه ديوانه‌ام كرده بود. نه سن و سال درست و حسابي داشتم، نه تن و بدن رشيد و تنومندي. هر بار كه مي‌رفتم پايگاه اعزام نيرو، انگار كه با بچه تخس و پررويي طرف باشند، دنبالم مي‌كردند و با بد و بيراه و تهديد، بيرونم مي‌كردند. اما آن قدر رفتم و آمدم تا اينكه مسئول ثبت‌نام را از رو بردم. بنده خدا با خنده‌اي كه شكل ديگري از گريه بود، چند فرم را به دستم داد. من هم چشمان اشك‌آلودم را سريع پاك كردم و با خط خرچنگ قورباغه‌ام، تند تند فرم‌ها را پر كردم. ماند دو تا فرم كه بايد دو نفر از معتمدين و خوش نام‌هاي محله آن را پر مي‌كردند. مثل خر ماندم توي گل. سعي كردم حالت چهره‌ام مظلومانه باشد: به مسئول ثبت‌نام گفتم: من دو تا خوش نام و معتمد از كجا پيدا كنم؟بنده خدا كه از دستم عاصي شده بود، با تندي گفت: از تو جيب من! من چه مي‌دانم. فرم‌ها را بده پر كنند و زود بيار. حالا هم ت
دسته ها : همينجوري
پنج شنبه 1390/6/31 13:20
قبل از نقل خاطره بگويم كه بعضي از كلاسهاي دانشگاه ما تا ساعت ۱۰ شب ادامه دارد و اين باعث مشكل براي خيلي از دختران شده است!ساعت حدود ۵ عصر بود و من مشغول نوشتن يك طرح براي باشگاه پژوهشي در كميته ي فرهنگي بودم كاملا تمركز گرفته بودم كه ناگهان يك دختر خانمي مانتويي با ظاهري بسيار نامناسب وارد اتاق من شد و سلام كرد!جواب سلامش كه دادم بدون مقدمه گفت :«حاج اقا ببخشيد مي توانم به شما اعتماد كنم؟ بچه مي گويند راز كسي را فاش نمي كنيد !»من هم بگونه اي كه خيالش را راحت كنم محكم گفتم :«مطمئن باش من در موضع مشورت به هيچ كس خيانت نمي كنم.»همين كه خيالش راحت شد چند لحظه اي سكوت كرد و بعد با احتياط گفت :«حاج اقا من يك سؤال شرعي دارم آيا دختران مي توانند براي امنيت خود اسلحه همراه خودشان داشته باشند؟»شما بودي چي مي گفتي؟من كه از تعجب نمي دانستم چه بگويم تمركز گرفتم و با تامل گفتم :«منظورت را واضح تر بگو»آن د
دسته ها : اطلاع رساني
دوشنبه 1390/6/28 17:51
چيزي كه مهم است، نسل جوان ماست؛ طوري كه مقام معظم رهبري مي‌فرمايند: سه چيز را براي نسل جوان ما خواسته‌اند. همه‌تان هم همه‌جا ديده‌ايد. در اصل ايشان ورزش، تعليم و تربيت و تهذيب را بعنوان سه اصلي كه خودشان انجام مي‌دهند، براي همه ما خواسته‌اند كه ما هم ان‌شا‌الله انجام بدهيم.يك روز آقا بيشر نماز مي‌خواند،‌ يك روز بيشتر قرآن مي‌خواند ...اگر يك روز كاري ايشان را تعريف كنم، هر سه مورد را كه ايشان براي ما جوانان گفته‌اند، در آن مي‌بينيم. ايشان حدود يك تا يك‌ونيم ساعت پيش از نماز صبح بيدارند كه تهجد و عبادت شخصي ايشان است. روزهايش هم با هم فرق مي‌كند، شبيه به هم نيست‌. ايام هفته فرق مي‌كند. يك روز آقا بيشتر نماز مي‌خوانند،‌ يك روز بيشتر قرآن مي‌خوانند، يك روز بيشتر دعا مي‌خوانند، يك روز بيشتر ذكر مي‌گويند ...بعدش نماز صبح را مي&zwnj
دسته ها : اطلاع رساني
دوشنبه 1390/6/21 17:21
يكي بود يكي نبود؛ خورشيد در طلوع گرم ديگري از قله‌هاي سر به فلك كشيده ايلام به مردمان مهربانش لبخند مي‌زد كه ابرها آرام آرام سقف دوار آسمان را پوشاندند و تيرگي آسمان سايه‌اي بر سر شهر انداخت. همه مردم از تيرگي آسمان دلشان گرفت اما دل مادر شهيد مفقودالاثر «عبدالمجيد اميدي» در انديشه ديگري بود، او براي هزارمين بار با خود انديشيد كه «فرزندش در كجاي اين گنبد كبود آرام گرفته است». در همين فكر بود كه آهي كشيد و چند تار مويي كه از درد فراق به سپيدي نشسته را با دست مهربانش زير روسري كه گل‌هاي نرگس بر آن نقش بسته بود، پنهان كرد؛ از جا بلند شد؛ از پنجره چوبي اتاق، بيرون را نگريست؛ يك لحظه خاطرات دوران كودكي عبدالمجيد جلوي چشم‌هايش آمد و با اشك بر گونه‌هايش جاري شد. يادش آمد كه عبدالمجيد عاشق باران بود؛ وقتي بوي باران به مشامش مي‌رسيد، هر طور شده مادر را راضي مي‌كرد تا زير باران برود؛ ع
دسته ها : سيره شهدا`
شنبه 1390/6/19 10:16
«مؤمن كيست؟»مومن كسي است كه به خدا و انبياي الهي بويژه آخرين آنها حضرت محمد مصطفي (ص) و اوصياي آن حضرت، ائمه هدي (ع) ايمان داشته و در حدّ توان عامل به دستورات آخرين دين خدا باشد؛ و اگر گناهي از او سر زد سريعاً توبه نمايد. براي مومنين بسته به قوّت ايمانشان در اعتقادات و ميزان پايبنديشان به دستورات ديني در عمل، درجات فراواني است كه در كتب اخلاقي و عرفاني به آنها پرداخته مي شود. به عبارت ديگر مومن يعني مسلمان كامل؛ كسي كه به تمام آنچه خدا وپيامبر امر كرده است, تسليم و پايبند باشد. خداوند مسيري را معين كرده كه در ادامه رسالت پيامبر (صلي الله عليه و اله) بايد به آن مسير ملتزم بود و تبعيت از امامت ائمه معصومين (عليهم السلام) در ادامه رسالت پيامبر (صلي الله عليه و اله) ملاك حق وباطل است و هر كسي در اين مسير قرار گيرد مومن است و هر كسي در اين مسير نباشد مومن نيست. پيامبر اكرم (ص) فرمودند: علي مع الحق والحق مع علي ... علي عليه السلام
دسته ها : مذهبي`
چهارشنبه 1390/6/16 17:10

نور بود و نور كه مي‌تابيد. خانه‌ي مرد يهودي غرق نور شده‌بود. اول وحشت كرد: "نكند گرويي مرد مسلمان آتش گرفته است؟" كمي نزديك‌تر شد. نه! چشمه چشمه نور سپيد بود كه از آن چادر مشكي مي‌جوشيد. طاقت نياورد. رفت سراغ قوم و خويش‌هاي يهودي‌اش. گرداگرد پارچه سياه كه ديگر سياه نبود حلقه زده بودند.

ـ اين پارچه مال كيست؟

ـ مال داماد پيغمبر است. پول نداشت گندم از من بخرد، چادر زنش را گرو گذاشت پيشم در ازاي مشتي گندم.

ـ راست مي‌گويي؟ اين واقعا چادر فاطمه است؟ دختر پيامبر اسلام؟

ـ راست مي‌گويد. من هم ديده بودم زنان مسلمان از اين پارچه‌هاي سياه به سر مي‌اندازند...

فردايش مسلمان شده بودند. همه‌شان.

برگرفته از بحارالانوار/ ج۴۳/ص۳۰

 احسان تيموري 

دسته ها : مذهبي`
يکشنبه 1390/6/13 19:20
X