درباره ما
این وبگاه ، دیگر به روز نمیشود ! انشاءالله در سنگری دیگر فعالیت خواهیم کرد .
خانه
دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
بازدید کنندگان : 489974
تعداد نوشته ها : 171
دیدگاه ها : 1897
PageRank
Rss
لوگوی حمایتی
Zion
تکاوران جنگ سایبر
استفاده از مطالب این پایگاه تنها در صورت ذکر یک صلوات ، به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) بلامانع می‌ باشد

وقتي براي اولين بار به مشهد سفر كرده بود، در بازگشت از حرم امام رضا(ع) از او پرسيده بودند از امام چه خواستي؟ گفته بود از او خواستم قلب پدرم را نسبت به من مهربان كند. پرسيده بودند ديگر چه خواستي؟ گفته بود هيچي، چون سر امام رضا خيلي شلوغ بود، خيلي ها بودند كه از او چيزهايي ميخواستند!

 

مطالب مرتبط :

شهيد ادواردو آنيلي (رحمه الله عليه) 

 

چهارشنبه 1390/5/12 17:14

آخرين روزهاي تابستان 72 بود، مدتي بود كه در منطقه عملياتي خيبر در جستجوي شهدا بوديم، سكوت سراسر جزيره را فرا گرفته بود سكوتي كه روح را دگرگون مي كرد.
 ناگهان صداي اذاني در فضا پيچيد، آن هم اذاني دسته جمعي، با خودم گفتم: «هنوز كه وقت نماز نيست و حتماً در اين اذان به ظاهر ناگاه حكمتي نهفته است» . از اين رو به طرف صدا كه هر لحظه زيباتر و شيرين تر ميشد رفتيم. 
ناگهان در كنار نيزارها قايقي ديديم كه لبه ي آن از گل و لاي كنار آب بيرون آمده بود. به سرعت داخل نيزارها شديم و قايق را بيرون كشيديم و سرانجام موذنان ناآشنا را ديديم. درون قايق شكسته كه بر موج هاي آب شناور بود پيكر 13 شهيد گمنام ما را به غبطه واداشت.


برگرفته از كتاب"كرامات شهدا و امدادهاي غيبي آنان ؛ به نقل ازجانباز شهيد عليرضا غلامي"

دوشنبه 1390/3/2 20:25
خيلي التماس كرد كه همراه خودمون ببريمش.وقتي فرمانده مخالفت مي كرد بغضش بيشتر مي شد.وقتي ديد كه ديگه حريف حاجي نمي شه اشك در چشمانش حلقه زد و باصدايي بغض آلود گفت:( اگه شكاييتون را به مادرم نكردم.) سرش را انداخت پايين و رفت.محمد كه كنار فرمانده بود لبخندي زد و گفت اونوقت مي گن چرا بچه ها را راه نمي دين . با تمام شدن حرف محمد ناخودگاه ابروهايم در هم گره خورد. فرمانده كه حواسش به من بود پرسيد:( شما چرا ناراحت شدي؟) گفتم : (حاجي دلم براي شما سوخت كه قراره شكايتتون را بكند.) فرمانده با تعجب پرسيد: (چه طور؟!) گفتم: (آخه مادرش بي بي دو عالمه و شفاعت كننده ي همه ...) حرفم تمام نشد كه فرمانده به دنبالش دويد....شب عمليات وقتي از ميون اون همه سربند و ميون اون همه جمعيت، سربند يا فاطمه الزهرا فقط قسمت او شد و با صداي بلند فرياد زد:(مي روم تا انتقام سيلي مادر بگيرم) ديگه جاي هيچ حرفي نبود.....نمي دونم! به اين موضوع فكر كرديد كه دو سال متوالي رو داريم
جمعه 1390/2/16 23:59

در طول دو ماه جنگ ، تقريبا 17500 كيلومتر مربع از خاك كشورمان اشغال شد.
در طول 8 سال جنگ تقريبا 213250 نفر شهيد شدند.
در بدن انسان سالم تقريبا 5.5 ليتر خون وجود دارد.
مساحت كف دست انسان تقريبا 76 سانتي متر مربع است .
حساب كنيد براي پس گرفتن هر وجب از اين خاك ، چقدر خون ريخته شده است؟!

جواب: بابت هر يك وجب خاك ايران، تقريبا 51 قطره خون شهيد داده شد. بماند كه عده اي هم زخمي و جانباز شدند و خون گرم آنها در مناطق جنگي بوي تازگي ميدهد

يکشنبه 1390/1/21 21:35
بسم رب الشهدا و الصدیقین توی یکی از سایتها داشتم خاطره ای مربوط به مسلمان شدن یک دختر مسیحی توسط این شهید بزرگوار را می خوندم که چشمم افتاد به لینکی با عنوان اعتراف نامه شهید سید مجتبی علمدار حیفم اومد که شما هم نبینید انشاء الله خدا توفیق عمل کردن به این قانون ها را به همون بده . انشاء الله اعتراف نامه شهید سید مجتبی علمدار  قانون اول:  بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم. تاریخ اجراء 4/5/69 قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17
شنبه 1389/10/11 17:10
بسم رب الشهدا و الصدیقین با سلام و عرض معذرت به دلیل تاخیر چندروزه به خاطر مشکلات و  . . . . درباره  . . . .  انشاء الله در پست بعدی با عنوان سفرنامه عشق ( دیدار آقا در روز چهار شنبه )  توضیح میدم بریم سر بحث اصلی که قسمت آخرش هم هست فقط قبلش باید یه تشکر ویژه از بچه های نقد نیوز بکنم در این قسمت شاهد این مطالب هستیم  : مجری پروژه «نه به احمدی‌نژاد» با تمام توان به پیش حرف جاسبی و مهدی هاشمی یکی بود اعتراض کروبی به مهدی هاشمی هاشمی رفسنجانی؛ صحنه گردان اصلی نماز جمعه آخر آدم‌های مهدی هاشمی همه خواستار برخورد نهایتا؛ سفر پرماجرا به انگلیس   مجری پروژه «نه به احمدی‌نژاد»   پس از انتخابات مجلس هشتم و ورود به سال 87 رایزنی‌های خانواده هاشمی رفسنجانی برای انتخابات دهم ریاست جمهوری گسترده‌تر شد. هدف مشخص بود: «نه به احمدی‌نژا
چهارشنبه 1389/8/26 19:59
بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام در قسمت قبل دیدیم :   سفر به انگلیس؛ آغاز ماجرا مهدی هاشمی؛ فرزند جنجالی یک خانواده جنجالی ابوعلی سینا و آشنایی دقیق با خیابان‌های اروپا از لوله‌های دریایی تا CNG از گفتن اسم آن‌ها خودداری می‌کنم   و در ادامه :     دردسری بزرگ به‌نام استات اویل در سال 2001 با افزایش سطح همکاری‌های نفتی ایران و نروژ، استات اویل مسئول بهره‌برداری از قسمتی از میدان گاز پارس جنوبی شد. این شرکت ضمن انعقاد قرارداد توسعه بخش دریایی فازهای 6، 7 و 8 پارس جنوبی در مطالعه فنی میادین نفتی مارون و بی بی حکیمه نیز با پژوهشگاه صنعت نفت همکاری‌هایی را آغاز کرد و برای برخورداری از موقعیت اطلاعاتی برتر نسبت به رقبا، قراردادی را برای خدمات مشاوره‌ای با شرکت هورتون با مدیریت عباس یزدی منعقد کرد که بعدها تبدیل به یک رسوایی شد تا مبلغ قابل توجه قرا
يکشنبه 1389/8/23 21:6
در روزهای اخیر برخی منابع خبری از قصد بازگشت مهدی هاشمی رفسنجانی به ایران بدون محاکمه و پاسخگویی به اتهامات خبر داده‌اند؛ موضوعی که گفته می‌شود با کمک پدر او صورت خواهد گرفت.انتشار این خبر واکنش‌های زیادی را در میان افکار عمومی و مسئولان کشور برانگیخت.نگاهی به پرونده اقدامات و اتهامات فرزند آقای هاشمی مشخص می‌کند که علت حساسیت مردم و مسئولان نسبت به او چیست. در این قسمت این مطالب را بیان خواهیم کرد ، تا پایان با ما باشید سفر به انگلیس؛ آغاز ماجرا مهدی هاشمی؛ فرزند جنجالی یک خانواده جنجالی ابوعلی سینا و آشنایی دقیق با خیابان‌های اروپا از لوله‌های دریایی تا CNG از گفتن اسم آن‌ها خودداری می‌کنم   سفر به انگلیس؛ آغاز ماجرا مهدی هاشمی رفسنجانی نزدیک یک سال پیش و همزمان با برگزاری دادگاه چهارم متهمان کودتای مخملی تهران را به مقصد انگلیس ترک کرده است. این سفر اگر چه پ
پنج شنبه 1389/8/20 18:37
عکسی از موتور یک رزمنده حزب الله در جنگ 33 روزه جنگ به روزهای اوج خود رسیده است. ارتش مجهز صهیونیستی با تمام توان حمله زمینی خود را آغاز کرده و به برخی مناطق جنوبی لبنان وارد می‌شود. رزمندگان حزب‌الله هم با تمام وجود ایستاده‌اند و با کمترین امکانات و بیشترین ایمان و روحیه به مبارزه می‌پردازند.       در کوران این جنگ سخت، تصویری ثبت می‌شود که تا مدتها نادیده باقی ماند. یکی از رزمندگان حزب‌الله که با موتور در منطقه عملیاتی در جنوب، (احتمالاً) در حال گشت زنی بوده به کمین اشغالگران برخورد کرده و به طرز دلخراشی به شهادت می‌رسد. به تصاویر زیر که توسط یک سایت عبری زبان منتشر شده، نگاه کنید. دو سرباز اشغالگر در بالای پیکر شهادت طلب لبنانی تصویر توسط خود صهیونیست‌ها مخدوش شده است   اما آنچه نظر من را به خود جلب کرد تصویری بود که این مجاهد شهادت ‌طلب ب
پنج شنبه 1389/8/13 23:10
«آقا. آقا. آقا قربونت برم. آقا فدات بشم. توروخدا من رو دور آقا بگردون. توروخدا من رو دور آقا بگردونین.» این ها را مادر شهیدی می گوید که حالا دیگر روی ویلچر نشسته. رهبر را که می بیند، به نفس نفس می افتد. اصرار کرده بود که بیاورندش جلوی در، برای استقبال. لابد می خواست اولین نفری باشد که رهبر را می بیند. از نیم ساعت پیش که شنیده میهمانش فرد دیگری است، آرام روی ویلچر نشسته و آرام شکر خدا کرده و آرام اشک ریخته. اما حالا دیگر خبری از آن مادر آرام نیست. هنوز روی ویلچر نشسته و هنوز شکر خدا می کند و هنوز اشک می ریزد، اما این بار با صدای بلند. درست مثل دخترش. درست مثل نوه اش. وقتی وارد خانه شدیم، تازه به اعضای خانواده گفته بودند که قرار است رهبر بیاید به منزل شان. قبلاً به مادر شهید گفته بودند قرار است استاندار و رئیس بنیاد شهید بیایند و حرف هایشان را بشنوند و شاید هم فردا ببرندش به دیدار رهبر. رازداری کرده بود و به کسی نگفته بود که
دوشنبه 1389/8/10 20:21
8 آبان سی‌امین سالروز شهادت ‌محمدحسین فهمیده است بیشتر ما از شهید حسین فهمیده تا این حد می‌دانیم که در نوجوانی به خود نارنجک بست و زیر تانک رفت، اما نمی‌دانیم قصه حسین فهمیده دقیقاً چیست. او که بود، چطور به جبهه رفت، زندگی‌اش قبل از جبهه چطور بود و... 8 آبان سالروز شهادت محمدحسین فهمیده و روز نوجوان و بسیج دانش‌آموزی است. زندگی پرماجرا محمدحسین فهمیده اول اردیبهشت 1346 در روستای سراجه قم به دنیا آمد. وی سومین فرزند خانواده در بین 7 خواهر و برادر خود بود. فهمیده تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی سال 1352 در دبستان «روحانی» قم که نام قبلی آن مدرسه کریمی بود، شروع کرد و از مهرماه 1356تحصیلاتش را در مدرسه راهنمایی حافظ قم ادامه داد. بعد همراه خانواده‌اش به کرج مهاجرت کرد و از مهرماه 1358در مدرسه «خیابانی» مشغول به تحصیل شد. او خیلی زود مبارزاتش را شروع کرد. زمانی که 10 سال بیش
شنبه 1389/8/8 20:9
 چشمتان روشن آقایان ظاهراً اسلام‌گرای اداره سانسور وزارت ارشاد که هر روز تیغ سانسورتان صدها و هزاران صفحه از کتاب‌ها را از صفحه روزگار محو می‌کند و این طرف در سینما غوغای رفع توقیفی‌ها بی‌داد می‌کند! یعنی واقعاً فیلم سخیفی مثل "دکوکراسی..." از چند خط یک نویسنده بی‌اثرتر است؟!- چشمتان روشن آقایان سردار سپاه که به هر بهانه‌ای اعلامیه می‌دهید! چشمتان روشن که در این فیلم دختر سردار را با سروگردن برهنه روبروی دوربین زنی می‌نشانند که فقط فیلم منصفانه می‌سازد و دختر سردار با آن قیافه‌ای که بیشتر به زنان ... می‌ماند تا دختر سردار جواب می‌دهد: «نمی دونم سردار بود یا بابا...»آری! خیلی سخت است تفاوتش!... ای سرداران جان بر کف سپاه! آفرین بر غیرت شما!...- دوباره هم چشمتان روشن آقایان سپاه که چشم به دریای آمریکا دارید برای حل مشکلاتش و در زیر گوشتان فیلمی می‌ساز
يکشنبه 1389/7/4 20:24
هشت سال دفاع جانانه ملت در برابر تجاوز وحشیانه دشمن منشأ غرور ملی پایان ناپذیری برای مردم سلحشور ایران گردید و باعث شد که توطئه مشترک شرق و غرب برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران به فرصتی برای اثبات توانمندی های اسلام و انقلاب و کشور تبدیل شود. رشادت های جوانان برومند، انقلاب و نظام را بیمه کرد و نشان داد که با داشتن پشتوانه مردمی و در پرتو حاکمیت اسلام و وحدت نیروها می توان هر دشمن خیره سری را ناکام ساخت.همواره دفاع ملت ها از سرزمین های خویش الهام بخش هنرمندان متعهد و مسئول بوده است. با نگاهی کوتاه به عرصه های مختلف هنری ـ ادبیات، سینما، نقاشی، موسیقی و غیره ـ می توان دریافت که بهترین و برترین آثار متعلق به جنگ های دفاعی و مقدس است. بر این اساس دفاع مقدس ما نیز منبع سرشار و پایان ناپذیری برای خلق آثار هنری برتر و متعهد است. اگر بخواهیم صحنه های به یاد ماندنی جنگ و دفاع مقدس برای تمام نسل ها و عصرها ماندگار بماند باید آن رشادت ها، شهادت
شنبه 1389/7/3 15:56
چیزهایی را که تمام زندگی مان به ایشان رفته است مثل سنگریزه روی زمین پخش میکنیم و می رویم. راستی در تمام جهان کدام مردم را پیدا میکنید که به اندازه ما سخاوتمند باشند و نسبت به داشته ها و دستاوردهای خود بخل نورزند و حساسیت نداشته باشند؟پس از قرن ها حکومت طاغوتها, پس از سالها حکمرانی دیکتاتورهای خونریز, ابر و باد و مه خورشید و فلک عنایت الهی و ظرفیت های تاریخی و موقعیت های جغرافیای و اخلاص امام و لیاقت امت دست به دست هم داده اند و انقلاب اسلامی ایران پس از طی ان همه مرارت و سختی و شکنجه و زندان و دربدری و بدبختی پیروز شده و تمام عالم از عظمت و ابهت این اتفاق به لرزه افتاده است. آثار این پیروزی و بازتاب تاسیس جمهوری اسلامی ایران در این گوشه جغرافیا و در این برهه تاریخ در همه زوایای تاریخ معاصر حضور یافته است.هنوز چیزی از این اتفاق عظیم نگذشته یک جهان حمله و هجوم مسلح در برابر یک نهال تازه رسته آغاز شده است. آن همه طوفانهای سهمگین به سوی این س
سه شنبه 1389/6/30 17:24
سلام علیکم دیشب برنامه راز مهمانی داشت که در مورد حاج احمد متوسلیان و چهار دیپلمات ربوده شده در لبنان صحبت میکردند بر این شدم تا مطلبی در مورد حاج احمد بزارم تا یادمان نرود یادمان نرود که  . . . .    اخیراً کتابی باعنوان «پس‌ازبحران» که مجموعه‌ای‌است ازخاطرات و روزنوشته‌های حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی‌رفسنجانی ازسال1361، منتشرشده‌است. اولین‌چیزی که مهم جلوه‌می‌کرد، خاطرات ایشان از گروگان‌گیری حاج‌احمد متوسلیان وهمراهانش درلبنان بود. متأسفانه هنگامی که روزهای‌تیرماه این‌کتاب را زیرو روکردیم، به‌تنها چیزی که برنخوردیم، اخباری از اسارت گروگان‌های‌ایرانی بود. جالب‌تر این‌که دربخشی از همین‌کتاب، ترور یک مسئول‌فلسطینی به‌عنوان خبری بسیار‌مهم تلقی شده‌است ولی...چندی‌پیش کتاب «به‌
سه شنبه 1389/6/16 1:9

به نقل از آقای رسایی

مشایی برای احمدی نژاد همانند کشمیری برای شهید رجایی است .

 

بقیه مصاحبه آقای رسایی را اگه خواستید بگید تا بزارم .

دوشنبه 1389/5/25 18:49
اتل متل راحله اخموی بی حوصله مامان چرا گفت : بگیر از پدرت فاصله ؟  دلش هزار تا راه رفت   بابا خسته کاره ؟  مامان چرا اینو گفت ؟  بابا دوستش نداره   بابا اینو بپرسه   اگه خسته کاره   پس چرا بعضی وقتا   تا نیمه شب بیداره ؟  نشونه بیداریش   سرفه های بلند
پنج شنبه 1389/5/21 18:26
جنگ چیست؟دست نوشته ای از شهید احمدرضا احمدی، رتبه نخست کنکور پزشکی سال 64آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟ گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله هزار متری شلیک می شود، و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ نموده و گذر می کند. حالا معلوم نمائید سر کجا افتاده؟ کدام گریبان پاره می شود؟بسم رب الشهدا و الصدیقین: چه کسی می داند جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان
چهارشنبه 1389/5/20 17:10
باسلام و تشکر از شمابابت اعلام نظرتان .باید بگویم من هم با شما موافقم در این مورد که باید به جایی رسید که دیگران برای فهم علوم مجبور به فراگیری زبان فارسی شوند. چرا که من هم ایرانیم .سلمان فارسی هم ایرانی بوده .من هم بر این باورم که ایران باید به عنوان الگوی آیندگان معرفی بشود .اما بحث چیز دیگریست .ما میگوییم هر چه داریم و به هر کجا برسیم از اسلام است و این اسلام است که باعث صادر کردن مکتب ایران میشود .ما میگوییم اگر به اینجا رسیده ام و قصد صادر کردن ایران را داریم بهعنوان یک مکتب ؛ یک ایدلوئوژی به خاطر ایران بودنش نیست بلکه بهخاطر ایران اسلامی بودنش است  ما از این ناراحت و برافروخته ایم که آنان میگویند اگر ایران نبود خداوند متعال شکست می‌خورد ودین نهایی و جهانی‌اش مدفون می‌شد ؛ در حالیکه خدا می فرماید : «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِب
يکشنبه 1389/5/17 20:22
الف-محمدرضا اصنافی نامه نگارنده که در روزهای فتنه سال گذشته و سردادن شعارهای جمهوری ایرانی و نه غزه نه لبنان، خطاب به آقای هاشمی نوشته شده و بی مناسبت نیست که امروز برای رییس جمهور رونوشت شود، بلکه در رفتار نزدیکان خود قدری تامل کند. *** تاریخ نوشته: 11 بهمن 1388 برسد به دست حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی رو نوشت به: حجت السلام سید حسن خمینی آقای هاشمی عزیز سلام! نویسنده این نامه یک سوم شما هم سن ندارد و قاعدتا یک هزارم شما هم تجربه ندارد. آن همه سابقه ی افتخار آمیز هم ندارد. نظام شاهنشاهی را که هیچ، جنگ و امام را هم درک نکرده.این نویسنده برای شمایی می نویسد که همه موارد بالا را در بالاترین حد ممکن درک کردید. تاریخ را ندیدم بلکه خواندم و شنیدم. شنیدنم از میان لبهای شما و همسنگرانتان بوده و خواندنم از میان قلم شما. از میان همه انقلابیون کسی به اندازه شما فکر آینده را نکرده و تاریخ را برای من و نسل من ثبت نکرده. شما مانند دیگران ن
شنبه 1389/5/16 18:31
X