در روزهای اخیر برخی منابع خبری از قصد بازگشت مهدی هاشمی رفسنجانی به ایران بدون محاکمه و پاسخگویی به اتهامات خبر دادهاند؛ موضوعی که گفته میشود با کمک پدر او صورت خواهد گرفت.انتشار این خبر واکنشهای زیادی را در میان افکار عمومی و مسئولان کشور برانگیخت.نگاهی به پرونده اقدامات و اتهامات فرزند آقای هاشمی مشخص میکند که علت حساسیت مردم و مسئولان نسبت به او چیست.
در این قسمت این مطالب را بیان خواهیم کرد ، تا پایان با ما باشید
سفر به انگلیس؛ آغاز ماجرا
مهدی هاشمی؛ فرزند جنجالی یک خانواده جنجالی
ابوعلی سینا و آشنایی دقیق با خیابانهای اروپا
از لولههای دریایی تا CNG
از گفتن اسم آنها خودداری میکنم
سفر به انگلیس؛ آغاز ماجرا
مهدی هاشمی رفسنجانی نزدیک یک سال پیش و همزمان با برگزاری دادگاه چهارم متهمان کودتای مخملی تهران را به مقصد انگلیس ترک کرده است. این سفر اگر چه پس از یک روز از سوی دانشگاه آزاد اسلامی، سفری کاری اعلام شد و در اطلاعیهای که هیأت امنای این دانشگاه صادر کرد تأکید شد که مهدی هاشمی بزودی به ایران باز خواهد گشت اما اعترافات برخی از متهمان در دادگاههای کودتای مخملی که چند روز قبل از سفر مهدی هاشمی مطرح شده بود ابهاماتی را درخصوص این سفر ناگهانی ایجاد کرد.
با این حال گذشت بیشتر از یک سال از سفر مهدی هاشمی و عدم بازگشت وی به کشور نیز تا حدودی بر این ابهامات میافزاید. در این راستا اگرچه برخی منابع سیاسی از بازگشت قریبالوقوع وی به ایران خبر میدهند؛ از دیگر سو برخی مراجعت او به کشور را نامعلوم و یا حتی منتفی اعلام کردهاند.
"پیرو انتشار خبر سفر آقای مهدی هاشمی در برخی سایتها و خبرگزاریها، جهت روشنگری به اطلاع میرساند که مهدی هاشمی، رئیس دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد جهت بازدید و رسیدگی دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی در خارج از کشور، چندین روز قبل از دادگاه مورخه سوم شهریور 88 به خارج از کشور عزیمت نمودند و قطعاً بعد از اتمام مأموریت سازمانی خویش جهت پاسخگویی به مطالب کذب مطرح شده در دادگاه به کشور بازخواهد گشت."
بیانیه دفتر مهدی هاشمی
مهدی هاشمی؛ فرزند جنجالی یک خانواده جنجالی
مهدی هاشمی رفسنجانی پسر دوم اکبر هاشمی رفسنجانی، جنجالیترین فرد خانواده هاشمی رفسنجانی است. حاشیهها و جنجالهای پیرامون او حتی از خواهر بزرگترش فائزه بیشتر است. ایده دوچرخهسواری خانمها و پوشیدن چکمه قرمز در عکسهای انتخاباتی گرچه نام فائزه هاشمی را در صدر منتخبان مجلس پنجم قرار داد اما ردیف شدن جنجالهایی مانند استاتاویل، توتال، کرسنت، شرکت بهینهسازی مصرف سوخت، آشوبهای خیابانی در تهران و... مهدی را در جایگاه بالاتری در حاشیهسازی نسبت به فائزه قرار میدهد.
به هر روی اکنون مهدی هاشمی رفسنجانی به انگلستان سفر کرده تا جا در پای خواهرش بگذارد که 6-5 سال گذشته را در لندن بدون حضور شوهرش به سر کرده بود و اگرچه دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد از عدم حضور مهدی هاشمی در زمان دادگاه معروف متهمان اغتشاشات اخیر در تهران خبر میدهد اما جوابیه مهدی هاشمی که با جمله «بسمالله القاسم الجبارین»! شروع شده بود، شب همان روز دادگاه با امضای مهدی بر تلکس خبرگزاریها نشسته بود.
ابوعلی سینا و آشنایی دقیق با خیابانهای اروپا
مهدی هاشمی چهارمین فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی پس از محسن، فاطمه و فائزه است. او در سال 1349 متولد شده است. از خاطرات روزانه هاشمی رفسنجانی که از سال 60 تا 65 منتشر شده است، چنین برمیآید که مهدی برخلاف محسن که بیشتر به دنبال استقلال شخصیت و حضور در پروژههای مدیریتی و فنی است، بیشتر ترجیح میدهد در کنار پدر باشد و پدر نیز از حضور مهدی در کنارش همیشه احساس رضایت دارد. این خصوصیتها در نامهای که اکبر هاشمی در سال 65 به مهدی هاشمی مینویسد مشخص است:
«یادم آمد که مادرت عفت، در سفر زیارت عتبات عالیات در حرم مقدس امام حسین(ع) از خداوند فرزند صالحی خواسته بود و پس از آن که تو به دنیا آمدی، دعایش را مستجاب میدانست و خوابی هم گویا در این رابطه دیده بود و برای نامگذاریات دو سه روزی با هم حرف میزدیم، عموزاده آقای هاشمیان امام جمعه فعلی رفسنجان ـ نماینده فعلی رفسنجان ـ اطلاع دادند که خواب دیده است که باید اسمت را مهدی بگذاریم... در دوران کودکی تیزهوشیات مایه اعجاب من بود. مکرر اتفاق افتاد که در خیابانهای تهران در حال رانندگی، من سرگردان میشدم و تو در سه- چهار سالگی راه را نشان میدادی و این صحنه، در سفر اروپا هم چند بار پیش آمد. البته آن وقت بزرگتر بودی و یک بار تحت تأثیر هوشات گفتم ابوعلی سینا میشود. این اسم در خانه برایت مانده.
از آن روزی که به دوران تمییز رسیدی، با همسالان خود مخصوصاً در بین فامیل تفاوت فاحشی داشتی. درونگرا، اهل مطالعه و تحقیق و دنبال کتب سودمند و بیشتر در کتابخانه بودی. قبل از این که به حیاط خانه بیایم، سری به اتاقت زدم. آزمایشگاه کوچکت با ابزار سادهاش و دو قفسه کتابخانهات و میز مطالعهات و تختخواب محقرت را با فضای کوچک اتاق و موکت کهنهاش و باقیمانده لباسهای کهنه و چروک و وضع به هم ریخته، اتاقت را که از ویژگیهای محصلان بیرغبت به دنیا و علاقهمند به تحصیل است، از نظر گذراندم.»
اکبر هاشمی همچنین برای این گفتهاش در اثبات هوش مهدی در کتاب خاطراتش شاهد مثالی میآورد: «مدیر مدرسه مهدی تلفنی به من گفت که مهدی از شاگردان ممتاز ریاضی است و مغزش در مسائل ریاضی فوقالعاده است و خوب است در
جبهه در جایی از او استفاده شود که از این استعداد بهره گیرند و ابراز ناراحتی کرد که این گونه استعدادها از
بین بروند. گفتم معمولاً خوبها و ممتازها در این راه پا میگذارند.»
هاشمی همچنین در جایجای کتاب خاطرات سال 65 به اعزام مهدی هاشمی به جبهههای جنوب و غرب اشاره میکند: «فرزندم مهدی و پاسدارم آقای رحمانی که عازم جبهه بودند، برای خداحافظی آمدند. مهدی را بهخاطر روحیه فداکارانهای که دارد، بیشتر از گذشته دوست دارم. با عفت تلفنی صحبت کردم، ولی راضی است. نمیخواهد فرزندش را از ثواب و سعادت بازدارد. میداند که حضور او در جبهه برای انقلاب مفید است، ولی مادر است دلش میسوزد.»
اکبر هاشمی سالها بعد و در ابتدای دهه 80 در خطبههای نماز جمعه تهران چند بار از حضور مهدی هاشمی در جبههها و شیمیایی شدن اش سخن گفت.
از لولههای دریایی تا CNG
مهدی به صنعت علاقه داشت و فهمید که وضع ما در دریا ضعیف است. صنایع دریایی ما خیلی ضعیف بود. او به دنبال سکوسازی و لولههای کف آب و حفاری در دریا رفت که وابسته بودیم. آخرش به پارس جنوبی و عسلویه رسید و الآن به CNG رفت که برای صرفهجویی و محیط زیست خوب است، (بخشی از تکنگاری هاشمی رفسنجانی درباره فرزندانش احتمالاً در اواخر دوران اصلاحات).
هوش و ذکاوت مهدی هاشمی به اضافه اقتدار رئیس دولت سازندگی سبب شد تا فرزند چهارم اکبر هاشمی رفسنجانی از اواسط دولت سازندگی پایش به وزارت نفت باز شود و بلافاصله به مدیرعاملی شرکت بزرگ «مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران» برسد. حضور مهدی هاشمی در این شرکت و طرف قرارداد شدن با شرکتهای بزرگ چندملیتی مانند استاتاویل و توتال سبب شد تا نام مهدی هاشمی در اروپا و امریکا بهعنوان یک شریک زرنگ و قابل اعتماد در معاملات و قراردادهای نفتی به ثبت برسد. مهدی هاشمی تا سال 77 بهعنوان مدیرعامل در شرکت تأسیسات دریایی و پس از آن بهعنوان رئیس هیأت مدیره بود و پس از آن به بخش دیگری از وزارت نفت یعنی سازمان بهینهسازی مصرف سوخت رفت. در بهینهسازی مصرف سوخت یا CNG به قول اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی هاشمی منشأ حرف و حدیثهای زیادی شد.
از گفتن اسم آنها خودداری میکنم
پس از پایان جنگ و با باز شدن درهای صنایع نفتی ایران بر روی سرمایهگذاران خارجی (همان شرکتهای معظم چندملیتی) سبب ایجاد رقابت سنگین و گستردهای بین این شرکتها برای دستیابی به منابع نفتی بکر و گسترده جنوب ایران شد و در این میان رد و بدل شدن مبالغ هنگفت 40 میلیون دلاری به برخی اشخاص و شرکتهای ایرانی در مقابل سود سرمایهگذاری در پروژههای چند میلیارد دلاری آسان مینمود.
به گزارش خبرگزاریهای خارجی در فاصله سالهای (1997 تا 2003)، (82-76) یک حساب بانکی به نام سیاکل در بانک خصوصی لومبارد فرانسه برای فردی به نام «بیژن دادفر» فعال میشود. در فاصله دسامبر 1998 تا آگوست 2003، طی دو مرحله یکبار 30 میلیون یورو و بار دیگر مبلغ 45 میلیون یورو به این حساب واریز و در آن نگهداری میشود. این مبلغ از بانک کردیت سوئیس که در واقع بانک اعتباری سوئیس محسوب میشود، به این حساب واریز شده بود. این مبلغ 75 میلیون یورویی از حساب شرکت توتال در فرانسه در «جنرال بانک» بهعنوان ترانسفر به بانک کردیت سوئیس واریز و از آنجا به حساب بانکی سیاکل مربوط به بیژن دادفر منتقل میشود. همزمان عملیات توسعه فازهای 2 و 3 پارس جنوبی به کنسرسیومی به رهبری توتال فرانسه با 40 درصد سهم به عنوان اپراتور و شرکتهای گازپروم روسیه و پتروناس مالزی هر یک با 30 درصد سهم واگذار میشود. کمی کمتر از یک دهه بعد روزنامه هرالد تریبیون در دسامبر 2006 از آغاز بررسی پرداخت رشوه از سوی مقامات نفتی توتال به برخی مدیران نفتی ایران خبر میدهد.
روزنامه فرانسوی اکسپرس هم از بازداشت مدیر توتال به اتهام پرداخت رشوه به برخی مدیران نفتی مینویسد. چند روز بعد کریستف دومارژوری مدیر ارشد اجرایی توتال جزئیات این رشوهخواری را فاش میکند. وی میگوید که رئیس وقت توتال در جریان این اقدام بوده، ولی توتال برای بهدست آوردن این قرارداد مجبور به پرداخت کمیسیونی به مقامات ایران بوده است!
او هیچگاه نمیگوید که طرف مقابل ایرانیاش که قدرت اختصاص پروژه 4 میلیارد دلاری فاز 2 و 3 پارس جنوبی را به توتال داشته، چه کسی بوده است.
کریستف دومارژوری در بازجوییهایش میگوید: «من آقای رفسنجانی پدر را بهطور شخصی نمیشناسم. میدانم که او تا تابستان 1997 رئیس جمهور ایران بوده است. من بهطور قطع مهدی هاشمی رفسنجانی را میشناسم. او در آن زمان رئیس یک شرکت نفتی بود که ما در چندین پروژه از آن استفاده کردیم. من اطمینان دارم که او همان پسر رئیس جمهور سابق بود. او به من مثل تمام پیمانکارانی که ما با آنها کار میکردیم، معرفی شده بود. ما از آنها در پروژه پارس جنوبی استفاده کردیم. من نمیدانم چه مقدار به او پرداخت کردم و از جزئیات کار مهدی هاشمی بیاطلاعم. او را در یکی از سفرهای متعددم به تهران ملاقات کردم، اما دیگر بهخاطر نمیآورم.
دومارژوری همچنین درباره کسانی که به لابی توتال برای رسیدن به عسلویه کمک کردند میگوید: «ما به این نتیجه رسیدیم که برای عملیات پارس جنوبی در ایران میبایست از افراد یک لابی کمک بگیریم. مخاطب من بیژن دادفر بود که سه یا چهار نفر دیگر همراهیاش میکردند که من از دادن اسم آنها خودداری میکنم. اسمهایی هستند که بهتر از آنها نام برده نشود، زیرا که موضوع به صورت خاص حساس است!» قاضی دادگاه پاریس پس از شنیدن سخنان دومارژوری، او را به دلیل سوءاستفاده از اموال عمومی و رشوه دادن به مقامات خارجی تحت پیگرد قرار میدهد و جالبتر این که به صورت ویژه دیدار و یا تماس دومارژوری با اکبر هاشمی رفسنجانی و پسرش مهدی هاشمی را ممنوع میکند!
انشاءالله در قسمت بعدی این مطالب را خواهید دید :
دردسری بزرگ بهنام استات اویل
تحقیق و تفحص
جونیور مهدی هاشمی
مهدی هاشمی و دستگاههای امنیتی
احضار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
تهش مهدی هاشمی است!
بهینهکردن هزینههای انتخاباتی
همه را میدانم
نظرسنجیهای قلابی
عصر غمانگیز
مطالب مرتبط :