بالاخره فیلم «فرزند صبح» ساخته بهروز افخمی در حالی در مرکز همایشهای برج میلاد اکران شد که با آغاز فیلم سیل مشتاقان اهالی رسانه و سینما برای تماشای سیر زندگی حضرت امام (ره) وارد سالن شدند. با اینکه زمان زیادی برای ساخت این فیلم صرف شده بود ولی این کار قصه قابل قبولی ارائه نکرد تا جایی که از اواسط فیلم خیل عظیمی از تماشاگران خروج از سالن را ترجیح دادند.
جریان فیلم از تکچشم چپ (نماد فراماسونری) هدیه تهرانی آغاز میشود، ظاهرا آقای افخمی علاقه فراوانی به نشانها و نمادهای ماسونی دارد و در ضمن سعی میکند رفتارهای سلطنتی به خانواده امام نسبت دهد. فیلم آکنده است از کاراکتری به مثابه کاراکترهای کودک و نوجوان دهه 60 که با مشاهده صحنه دستگیری، شکنجه، آزار یا اذیت به دست عوامل حکومت به مبارزه با رژیم طاغوتی ترغیب میشود و این دور از شأن مقام والایی همچون امام است که صرفا بر اثر انتقامجویی و کینه در
یکی از جرقه های مشروطه چوب خوردن تجار قند در تهران بود. اسناد تاریخی نشان می دهد محرک علاءالدوله حاکم تهران، در چوب زدن میرزاهاشم قندی که یکی از تجار قند بوده فردی به نام میرزا حسن خان رشدی، یک فراماسونر است و بنا به نقلی پدر مدارس جدید نیز است.
پس از چوب زدن تجار تهران، مردم شورش و به این عمل اعتراض می کنند. میرزا ملک منصور (شاه السلطنه) پسر مظفر الدین شاه که یک فراماسونر است به صدراعظم مراجعه می کند و به جای اینکه آشوب را آرام کند عین الدوله را تحریک می کند به ایستادن جلوی مردم که این واقعه منجر به کتک خوردن بعضی علما و عصبانیت بیش از حد مردم و حتی کشته شدن «عبدالحمید» روحانی جوان می شود و آتش مشروطه اینگونه بر افروخته می شود و اداره امور را از دست نخبگان اصیل و متفکران و روحانیت شیعه خارج کرد و بدست مجامع ماسونی داد. از آن روز تا کودتای 1299 و بعد از آن، ایران روی آرامش را ندید. هر وقت ایرانی ها خواستند به توافق برسن
بسم رب الشهدا و الصدیقین
در ادامه قسمت قبل می خوانیم :
شعارهای فراماسونری که بسیار جذاب هستند، برادری، برابری و آزادی است. درباره آزادی فقط مطرح می کنند که این تشکیلات برای آزادی بشر آمده، حالا آزادی از چه؟ نمی گویند. اما بیشتر به آزادی های سیاسی و امثال این مربوط می کنند. اما در حقیقت در اروپا وقتی این شعارها مطرح شد منظور این بود که طبقه بورژوا آزاد بشود. آن موقع طبقه بورژوا در اروپا آزاد نبود. وقتی دم از برابری می زند می خواهد با طبقه اشراف برابر بشود. و درباره برادری هم منظور این است که همه در این تشکیلات با هم برادرند. یعنی پادشاهی هم که در این تشکیلات وارد می شود با بقیه همسان است و در یک جایگاه.
«مونتسکیو» یک تعبیر در مورد نژاد سیاه دارد. کتاب روح القوانین او را خود فراماسون ها می گویند که ما نیفست فراماسونری است. او می گفت: «من باور نمی کنم خدا با شعوری که دارد این موجود کریه را ب
بسم رب الشهدا و الصدیقین
قبل از اینکه بحث را شروع کنیم چند نکته را متذکر میشم :
1- با تمام شدن امتحانات پایان ترم بچه های گروه ، انشاء الله با توان بیشتری در خدمت هستیم .
2- این سلسله گفتار در چند قسمت مطرح خواهد شد ( انشاءالله ) لذا تا پایان همراهی کنید تا به نتیجه ایده آل برسیم .
3- تشکر فراوان داریم از محقق گرانقدر آقای موسی حقانی به خاطر این سلسله گفتار.
( لطفا برای سلامتیشون صلوات بفرستید )
فراماسونری و نقش آن در تاریخ معاصر ایران
درباره فراماسونری در ایران علیرغم شعارهای زیادی که پیرامون این قضیه منتشر شده کار جدی انجام نشده است. شاید کتابهایی که درباره فراماسونری نوشته شده و در بین مردم توزیع شده، بیش از 10 جلد نباشد و حتی بعضی از این کتاب ها هم با اهداف و اغراض خاصی نوشته شدهاند. برای مثال کتابی که «اسماعیل رائین» در سال 1347 منتشر کرده با وجود اسنادی که می توان به آن