درباره ما
این وبگاه ، دیگر به روز نمیشود ! انشاءالله در سنگری دیگر فعالیت خواهیم کرد .
خانه
دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
بازدید کنندگان : 479742
تعداد نوشته ها : 171
دیدگاه ها : 1897
PageRank
Rss
لوگوی حمایتی
Zion
تکاوران جنگ سایبر
استفاده از مطالب این پایگاه تنها در صورت ذکر یک صلوات ، به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) بلامانع می‌ باشد

یکی از جرقه های مشروطه چوب خوردن تجار قند در تهران بود. اسناد تاریخی نشان  می دهد محرک علاءالدوله حاکم تهران، در چوب زدن میرزاهاشم قندی که یکی از تجار قند بوده فردی به نام میرزا حسن خان رشدی، یک فراماسونر است و بنا به نقلی پدر مدارس جدید نیز است.

پس از چوب زدن تجار تهران، مردم شورش و به این عمل اعتراض می کنند. میرزا ملک منصور (شاه السلطنه) پسر مظفر الدین شاه که یک فراماسونر است به صدراعظم مراجعه می کند و به جای اینکه آشوب را آرام کند عین الدوله را تحریک می کند به ایستادن جلوی مردم که این واقعه منجر به کتک خوردن بعضی علما و عصبانیت بیش از حد مردم و حتی کشته شدن «عبدالحمید» روحانی جوان می شود و آتش مشروطه اینگونه بر افروخته می شود و اداره امور را از دست نخبگان اصیل و متفکران و روحانیت شیعه خارج کرد و بدست مجامع ماسونی داد. از آن روز تا کودتای 1299 و بعد از آن، ایران روی آرامش را ندید. هر وقت ایرانی ها خواستند به توافق برسند فراماسونرها با توطئه گری مانع شدند و کار را به توپ بستن مجلس کشاندند و باعث دخالت گسترده انگلیس و روسیه در ایران شدند و با تحصن در سفارت روسیه و انگلیس ماهیت غیر بومی و غیر ملی به انقلاب مشروطه ایران دارند و با فتح تهران عملاً کنترل ایران را به دست آوردند.

ملکم خان در خدمت صهیونیسم بود و هیچ اعتقادی به ادیان ثلاثه ( نه اسلام ، نه مسیحیت نه یهودیت ) نداشت. در خاطرات ناصرالدین شاه آمده که در پاریس یا لندن ملکم خان، روچیلد  را به دیدن ما آورد و روچیلد در خصوص وضعیت یهودیان از حکومت وقت امتیازاتی  می خواستند. ناصرالدین شاه به آنها می گوید چرا نمی روید فلسطین را بخرید و یهودیان را در آنجا جمع کنید و بعدها تاریخ نشان داد که آنها چنین تصمیمی داشتند. چون هر تزل که نزد سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی سرفته بود از او می خواهد که اجازه مهاجرت یهودیان به فلسطین را بدهد و بهای سنگینی نیز تقبل می کند. حاضر می شود تمام بدهی خارجی امپراطوری عثمانی را بپردازد و 8 کشتی طلا به امپراطوری بدهند  و در ازای چنین مبالغ هنگفتی فقط اجازه مهاجرت و اسکان در فلسطین را می خواستند. اما عبدالحمید نمی پذیرد و همین موجب واژگونی دولت او می‌شود. در توطئه سر نگونی حکومت سلطان عبدالحمید و فروپاشی امپراطوری عثمانی سه بخش به خوبی با همدیگر همکاری می کنند: دسته اول روشنفکران هستند. دسته دوم یهودیان و دسته سوم بهائیان ایران هستند. بهائیان که در دوره ناصر الدین شاه از ایران رانده می شوند به بغداد می روند و به بهانه نزاع میان بابیه و بهائیه، بهائیان به عکا (فلسطین اشغالی ) می روند و بابیه به قبرس. سال 1327 ه. اوج حاکمیت بهائیان است و آن‌ها کمک های بی شائبه به دستگاه اطلاعاتی و ارتش انگلستان می کنند. به همین دلیل است که عباس افندی بعد از اینکه امپراطوری عثمانی از هم می پاشد به لقب «سر» ملقب می شود.  اسناد موجود در لژ بیداری گواه این مطلب است که حتی تعیین یک حاکم محلی با تائید لژ بیداری انجام می شده است. مثلا ادیب الممالک فراهانی در یک نامه از لژ اجازه می گیرد که من را حاکم فسا کرده اند آیا من بروم یا نه؟ بعد هر اتفاقی که آنجا می افتد به لژ گزارش می دهد. حتی تدوین قانون اساسی را نیز آنها انجام می دهند؛ بر پایه ترجمه قانون اساسی کشورهای فرانسه، بلژیک، انگلستان، توسط تقی زاده، فروغی  و سیدنصرالله تقوی انجام شد. و این سه نفر از اعضای اصلی لژ بیداری ایران هستند. نظام حقوقی ایران که به سمت سکولاریستی شدن پیش می رود زیر نظر اینان بوده است. اوضاع حقوقی و قضائی و عمده تحولات زیر نظر این سه تن شکل می گیرد مشیر الدوله پیر نیا ( میرزا حسن خان ) به لژ «گرانداوریا» نامه می نویسد و می گوید ما می خواهیم تغییرات گسترده قضائی و حقوقی در ایران ایجاد کنیم. شما یک حقوقدان به ما معرفی کنید و آنها نیز «مسیو پرنی» را به ایران می فرستند. و تحولات حقوقی بر ایران اتفاق می افتد که میرزاعلی اکبر خان داور آن را به اوج می رساند. به هر حال امری نیست که دخالت اینها در آن نباشد. از به دار زدن شیخ فضل الله نوری توسط همین کمیته فراماسونری - که یک طرف آن یپرمن خان ارمنی و طرف دیگر آن شیخ ابراهیم زنجانی یهودی زاده است در کسوت روحانی،  و از 12 نفر کمیته انقلابی، 9 نفر عضو لژ بیداری هستند - تا کودتای 1299 توسط اینان صورت می گیرد.

فاتحین تهران قصد یک تحولات فرهنگی سیاسی را دارند و دولت را نیز در دست دارند. با زور می خواهند دولت مدرن را در ایران سر کار بیاورند و پروژه مدرنیزاسیون را در ایران اجراء کنند همان روشنفکرانی که در عهد قاجار دم از قانون و آزادی می زدند الان در خدمت لژ بیداری و در فکر تحولات گسترده هستند. کشتار علما و برخورد با جریانات فایده نمی کند. بنابر این از سال 1292 تا 1299 ایجاد دولت مدرن و دیکتاتوری نو را ترویج می کنند. کودتای 1299 یک کودتای ماسونی است که همه طیف ها در آن حضور دارند: بهایئ‌ها، یهودی ها، مسیحی ها، علی اللهی ها ، صوفی‌ها و اردشیر جی که در خاطرات خود به صراحت گفته همه کاره کودتای 1299 من بودم. و ارتباط او با کانون های یهودی کاملا مشخص شده است ودر دوره پهلوی دوم انتقال قدرت از پهلوی اول به دوم توسط یک فراماسونر به نام محمد علی فروغی انجام می گیرد. در سال 1947 لژ بزرگ تشکیل می شود و در سال  1948 لژ عالی اسکاتی و قریب به 50، 60 لژ فراماسونری در آن زمان در ایران فعال هستند که  حدود5 هزار نفر عضو دارد که در همه ارکان حکومتی حضور دارند. نمایندگان سنا، مجلس ، رؤسای دانشگاه ها ، وزرای کابینه و حتی در میان بازرگانان و سفرا و غیره.

وقوع انقلاب اسلامی باعث تعطیل شدن لژهای فراماسونری درایران شد اما تفکر فراماسونری در قالب های لیبرالیسم، پلورالیسم، نسبی گرایی و ... ترویج شد و هنوز هم به قوت هر چه تمامتر ترویج می شود.

 

مطالب مرتبط :

فراماسونری و نقش آن در ایران ( قسمت اول )

فراماسونری و نقش آن در ایران ( قسمت دوم ) 

 التماس دعا


دسته ها : فراماسونری
سه شنبه 1389/11/19 19:44
X