“معمر محمد عبدالسلام قذافي” در ژوئن ۱۹۴۲ در روستايي به نام جهنم در حوالي سرت در ليبي به دنيا آمد. خانواده او به يك قبيله كوچك از بربرهاي عرب شده بهنام قذاذفه تعلق داشت كه از طريق چوپاني در بيابان هون امرار زندگي مي كردند. وي تحصيلات ابتدايي را در مدرسه اي اسلامي در ليبي پشت سر گذاشت.در دوران جواني شكست عربها از اسرائيل در سال ۱۹۴۸ ميلادي و به قدرت رسيدن “جمال عبدالناصر” در مصر به سال ۱۹۵۲ ميلادي عميقا وي را تحت تأثير قرار داد. قدافي در سال ۱۹۶۱ ميلادي وارد دانشكده افسري بنغازي و در سال ۱۹۶۶ به عنوان مستشار نظامي فارغالتحصيل شد. وي در همين زمان به نهضت افسران آزاد پيوست.در اول سپتامبر ۱۹۶۹ ميلادي گروه اندكي از افسران دانشكده افسري موسوم به افسران آزاد متشكل از افسراني كه به رهبري “جمال عبدالناصر” و “محمد نجيب” در سال ۱۹۵۲ به حكومت پادشاهي مصر پايان داده بوند به رهبري “
حضرت امام صادق(ع) فرموده: هركس بوسيله خواندن زيارت عاشورا، جدم حسين(ع) را زيارت كند " چه از راه دور يا نزديك" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادي و معنوي داشته باشد به او مي دهد. چند نكته در رابطه با اين حديث قابل ذكر مي باشد:اول اينكه گوينده مطلب يك امام معصوم است، بنابراين خيلي قابل اهميت مي باشد. دوم اينكه امام معصوم قسم مي خورد كه اين تأكيدي براينكه حتماٌ حاجت اين شخص را خداوند خواهد داد.سوم اينكه مي توان در صورتي كه امكان نداشته باشد از نزديك امام حسين(ع) را بوسيله خواندن زيارت عاشورا زيارت كند، از راه دور اين كار را انجام دهد.چهارم اينكه حاجات مادي و معنوي بوسيله اين زيارت توسط خداوند برآورده مي گردد. براي رسيدن به مقام قرب الهي نيز وسائل گوناگون وجود دارد ولي وسيله مطمئن، راحت، سريع و ... براي رسيدن به خداوند عشق به امام حسين(ع) مي باشد.با عشق و ارادت به سالار شهيدان كربلا مي توان سريعتر و مطمئن به هدف رسيد. براي رسيدن به محبت و عشق و ع
من يك پنجره ام. اما جنسم از فولاد است. با تمام پنجره ها تفاوت دارم. خانه ها با نوري كه از پنجره مي تابد، روشن مي شوند. اما من پنجره ي خانه اي هستم كه خود منبع نور است و من شعاع هاي آن را به سراسر عالم مي تابانم. هركس در خانه دلش مي گيرد، كنار پنجره مي رود و به آسمان نگاه مي كند و يا مناظر را مي بيند. ولي من تنها پنجره اي هستم كه هركس دلش گرفت، كنار من مي آيد و درون خانه را نظر مي كند. من تنها پنجره اي هستم كه هيچ گاه گشوده نمي شوم اما گره هاي بسته ي بسياري را مي گشايم. من مردان و زنان و كودكان بسياري را در آغوش گرفته ام و بوسه گاه لب هاي پرغصه شان بوده ام. من سنگ صبور دل هاي دردمند زيادي بوده ام. همه براي تماشاي باران به كنار پنجره مي روند و من تنها پنجره اي هستم كه باران اشك را بر ديدگان عاشقان و نيازمندان آستان قدس رضا ديده ام. پنجره ها قاب خاطرات هستند و من پنجره اي هستم كه آلبومي از خاطرات تلخ و شيرينم. من دست هاي نيازمند و رنجور زياد
سؤالي كه دراين نوشتار مورد بررسي قرار خواهد گرفت، اين است كه چگونه ايرانيان به سوي تشيع گرايش يافتند؟ سابقه دين اسلام در سرزمين ايران به عصر حيات «پيامبر اكرم(ص)» و نامه آن حضرت به «خسرو پرويز» شاه ايران برميگردد؛ و ورود رسمي اين دين به اين سرزمين، به سال 16 هجري و در زمان حكومت «عمر بن خطاب» خليفه دوم. اما سؤال اساسي اين است كه به رغم ورود اسلام به ايران در دوره خلفا و همچنين به رغم آنكه ايرانيان قرون اوليه، اكثراً جزو اهل سنت بودند، چگونه شد كه هم اينك شاهد اكثريت ايرانيان شيعي هستيم؟ در اين نوشته، بحث كلامي مطرح نيست. بلكه از ديدگاه "جامعهشناسي تاريخي" بررسي ميكنيم كه چه تحولاتي باعث شد كه اكثر ايرانيان، شيعه شوند. در خصوص سؤال فوق دو دسته پاسخ ارائه شده است: 1. پاسخ هاي نادرست و افسانهاي. 2. پاسخ صحيح و منطقي. در اينجا ضمن طرح چند پاسخ افسانهاي و نقد آنها، در انتها پاسخ صحيح